نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - روستای فرات
به مناسبت سالروز شهادت شهید «محمدرضا خدابنده‌لو»، دست‌نوشته این شهید گران‌قدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود. در گزیده‌ای از دست‌نوشته‌هایش در وصیت‌نامه‌اش می‌خوانیم: «برای فرزندتان آرزوی پیوستن به علی‌اکبر حسین (ع) را داشته باشید و بر خود ببالید که امانت الهی را به خود او بازگرداندید.‌»
کد خبر: ۵۵۶۳۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۳۱

قسمت سوم خاطرات شهید غلامحسین فرهنگی
همسر شهید «غلامحسین فرهنگی» نقل می‌کند: «بار آخر هر دو پسرش را به آغوش کشید و بوسید. به من گفت: خانم! ممکنه شهید بشم و جنازه‌ام پیدا نشه! خودت رو آماده کن!»
کد خبر: ۵۴۱۲۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۱

قسمت دوم خاطرات شهید غلامحسین فرهنگی
برادر شهید «غلامحسین فرهنگی» نقل می‌کند: «صدای مسئول پست‌خانه به انتظار دو ماهه‌ام پایان داد: علی آقا! بیا اینجا نامه داری! نامه را که به دستم داد تا به خانه برسم یک نفس دویدم. توی حیاط خانه‌مان درِ پاکت نامه را باز کردم. چقدر متنش به نظرم آشنا بود. ...»
کد خبر: ۵۴۱۲۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۰

شهید غلامحسین فرهنگی دوم خرداد ۱۳۲۷ در روستای فرات دامغان دیده به جهان گشود. کمک حال پدرش در کشاورزی بود و می‌گفت: بابا جان! از برکت خون شهدا است که شما کشاورزی می‌کنید و به راحتی خرج زندگیتان را درمی‌آرید! وی سیزدهم مهر ۱۳۶۱ در ارتفاعات سومار مفقودالاثر شد.
کد خبر: ۵۴۱۱۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۹

برادر شهید «حسن لطفی» نقل می‌کند: «حسن با همه خداحافظی کرد. بعد هم گفت: «اولین شهید روستا منم! همه انگشت به دهان مانده بودند که انگار به حسن الهام شده بود.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، شما را به مطالعه خاطراتی به نقل از برادر این شهید گرانقدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۲۱۵۲۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۹

شهید «حسن لطفی» پنجم دی ۱۳۴۲ در روستای فرات دامغان به دنیا آمد. آن قدر شوخ و بذله‌گو بود که بچه‌ها عاشقش بودند. جنگ که شروع شد پا را توی یک کفش کرد که باید بروم. حسن لجظات آخر به مادرش گفت: به دلم افتاده این‌بار که برم شهید می‌شم. نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت شما را به مطالعه زندگی این شهید والامقام دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۲۱۵۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۹